دل دل نکن مسجد نرو

دل دل نکن مسجد نرو

[ سیدمهدی حسینی ]
دل دل نکن، مسجد نرو، دل‌شوره دارم
خوب دخترم، تو بی‌قراری بی‌قرارم

این چند ساعت، راه رفتی گریه کردی
مهمان من، یک لحظه هم بنشین کنارم

هر بار دستی بر محاسن می‌کشی تو
من دست‌هایم را، به روی سر گذارم

کمتر بگو یا فاطمه، بس کن دلم ریخت
میل حبیبت کرده‌ای، طاقت ندارم

امشب شدی مثل شبه تشیع مادر
از گریه‌هایت، خاطراتی تلخ دارم

دیدم کلون در، به شالت گیر کرده
تصویر شد، کوچه به پیش چشم تارم

امشب دعا کردم زمین‌خورده نبینم
تا موقعه برگشتنت، چشم انتظارم

تو رفتی و ناگاه فریادی شنیدم
فزت و رب الکعبه، زهرا جان رسیدم

از کوچه‌ها، فریاد آمد ، حیدر افتاد
با صورتی خونین، امیر خیبر افتاد

تا که شنیدم بی هوا، شمشیر خوردی
در خاطرم آمد، چگونه مادر افتاد

دیدم سرت را، وا شده احساس کردم
یک‌بار دیگر، در به روی مادر افتاد

بعد از تو دیگر روز خوش زینب نبیند
پرده نشین کوفه در دردسر افتاد

روزی می‌آید بی تو می‌آیم در این شهر 
در قلب من دل‌شوره‌های معجر افتاد

ای وای از آن شب که در کنج تنوری
خورشید من در دامن خاکستر افتاد

نظرات