خاکیه چادر تو، خونیه پیراهن تو دل من تنگه برا علی علی گفتنِ تو واسهی غربتِ من به این و اون رو میزنی با همین حال بدت خونه رو جارو میزنی گریهی بیاَمون نکن، خونه خرابمون نکن با رفتنت عزیز من، دلِ علی رو خون نکن زخمیِ کوچهها نرو، مادرِ بچهها نرو... رو گرفتی که منو تو خونه شرمنده کنی آرزومه که برام یه بار دیگه خنده کنی کار دنیا رو ببین زندگی ما رو ببین یا رسولالله بیا گریهی زهرا رو ببین کشته منو بهونههاش داره میلرزه شونههاش علی نمیدونه چرا کبوده زیر گونههاش زخمیِ کوچهها نرو، مادرِ بچهها نرو... چادر سوختهی تو همه خوشی حسنه زیر لب میگی به من حسین من بیکفنه هر کسی میره جلو نیزه به زخماش میزنه اگه دستش نرسه زینبمو جاش میزنه نیزهها رو دقیق زدن، به پهلوهات عمیق زدن خیمهها سوخت و بچهها میون خیمه جیغ زدن کشتهی کربلا حسین، زخمیِ نیزهها حسین...