از غروبِ شهادت تو، تازه روضه شروع میشه وقتی اسمِت میاد مادر، روضهها زیر و رُو میشه چه سِرّیه حتّی، تُو شب عاشورا به کوچه میرسیم عجیبه حالم عوض میشه، وقتی که میبینم شعر شَفَق رو روی کتیبه بَر حاشیهی برگ شقایق بنویسید گل تابِ فشار در و دیوار ندارد بَر روی درِ خانهی مولا بنویسید یک زن بخدا طاقتِ مِسمار ندارد ***** از غروبِ شهادت تو، تازه روضه شروع میشه وقتی اسمِت میاد مادر، روضهها زیر و رُو میشه علَمای بزرگِ ما پای این روضه میمُردن بیوضو اسم زهرا روی منبر نمیبُردن حالم اصلاً خوب نیست، جونَمو میگیره آخرِش این بیت مؤیّد میگم و رد میشم، معنی این بِیتو بپرسید از یه بچّهسیّد میزد مرا مُغَیره و یک تَن به او نگفت زن را کسی مقابلِ شوهر نمیزند بیش از همه به حالتِ زینب دلم شکست آخه مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند ***** از غروبِ شهادت تو، تازه روضه شروع میشه وقتی اسمِت میاد مادر، روضهها زیر و رُو میشه حالِ روضه عوض میشد با گریزای ماهرخسار باید اشکاشو میدیدی، وسطِ روضهی دیوار اون حال و اون گریه، اون سوز و اون ناله جایی دیگه پیدا نمیشه صدای حاجفیروز، هنوز تُو گوشم هست این روضه رو میخوند همیشه وایِ من و وایِ من و وایِ من میخِ در و سینهی زهرای من وایِ من و وایِ من و وایِ من میخِ در و پهلوی زهرای من