ما حال دل بابا رو بعد از شب دفن تن مادر می‌دونیم

ما حال دل بابا رو بعد از شب دفن تن مادر می‌دونیم

[ حاج محمود کریمی ]
ما حال دل بابا رو بعد از شب دفن تن مادر می‌دونیم
وقتی که میره از خونه بیدار می‌شیم و روضه‌ی مادر می‌خونیم

دل همه تو ناباوری چشم همه گریونه
شب اول بی‌مادری خونه مثل زندونه(۲)

یادش بخیر خنده‌ی روی لب‌های مادر
روی نون جای دستای مادر
مهربونی چشمای مادر

وا اماه(۲)

هر شب یکی از ما توی تاریکی میره
همراه بابا به زیارت
تا مخفی بمونه جای مادر شبا می‌ریم
به مزارش به نوبت

بی‌نهایته غصه‌ی بابا
نا تمومه این غربت
می‌بره سر قبرش شبا
یکی‌مونو هر نوبت

یادش بخیر عطر گل‌های توی سجاده‌ش
جای وصله‌ی چادر ساده‌ش
نور صورت و روح آزاده‌ش

پشت سیل ریز اشک
خاطره‌ی چشم خنده‌ی مادرمون
شانه‌ی بین دستهای حسن
بین آن چند موی مادر بود

این آخریا نیمه شبا بین دعا
دستشو بالا میاورد
از غصه و بی‌تابی و دلواپسی بچه‌ها
خوابش نمی‌برد

بالای سرش بچه‌ش می‌ذاشت
کاسه‌ی پر از آبو
شبا برای زینب می‌خوند
روضه‌های اربابو

یادش بخیر روضه خوندن مادر حسین
برای دم آخر حسین
برای تن بی‌سر حسین

به اذن مولا
به اذن زهرا
به اذن طه

اذن امام مجتبی
سینه‌زنا شب جمعه‌س بریم کرب‌وبلا

نظرات