
ای بی کفن چه با، این پاره تن کنم با چادرم تو را، باید کفن کنم من میروم ولی، جانم کنار توست تا سالهای سال، سنگ مزار توست عمه جانم عمه جانم، عمه جان نگرانم عمه جانم عمه جانم، عمه جان قد کمانم... رأس تو میرود، بالای نیزهها من زار میزنم، در پای نیزهها آه ای ستارهی، دنبالهدار من زخمیترین سرِ، نیزه سوار من سر و برد خنجرو برد، چشم دلش سیر نشد یادگار مادر و برد، چشم دلش سیر نشد آخر انگشتر و برد، چشم دلش سیر نشد چشم دلش سیر نشد، دوباره اومد پیاده رفت از گودال، سواره اومد حوالی غروب میون خیمهی تو (حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم)۲ شبی که میرفتم واست کاسهی آب گذاشتم واویلا حسین جان، تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه، واویلا منو زابراه نکن دست و پا که میزنی، مادرو نگاه نکن یه نفر کاری کنه شمر اومده برا ما، جلوداری کنه سید مظلوم، حسین جان...