الله اکبر، اَشهدِ حیدر بلند شد یا رَب گواه باش که پُر گشته ساغرم فُزتُ وَ رَبِّ الکعبه، سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه، که خانهست جای تو این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یک روز میرسد از حال و روز کوفهی آن روز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که حسین ای برادرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زِ نسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزهست دلبرم *** رأس تو میرود بالای نیزهها من زار میزنم در پای نیزهها آه ای ستارهی دنبالهدارِ من زخمیترین سرِ نیزهسوارِ من
یا علی انشاالله علی به شما کمک کند
یا علی