حاج محمدرضا طاهری

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم

281
3
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت قربت بنویسم

 سجاده ی شب پهن شده، حی علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم

مقصود من از "یا من ارجوه رجب ها"
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟

با ذره ای از مهر تو، ای چشمه ی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم

با این همه آلودگی، ای آیه تطهیر
از سوره ی انفاق و کرامت بنویسم

برداشته باد از رخ تو پرده و من نیز
بی پرده برای تو روایت بنویسم

شیر آمده از پرده برون با نفس تو
تا من هم از این رتبه ی خلقت بنویسم

تو ضامن شیر و پدرت ضامن آهوست
حق دل من نیست که حسرت بنویسم

من شاعر چشم تو ام، المنّة لِلّه
پس می شود از روی بصیرت بنویسم

هر لحظه چنان لاله بر افروختم از داغ
هر آینه از درد به حیرت بنویسم

از سنگ زدن بر دل آیینه بگویم
از سوختن پرده ی حرمت بنویسم

دست و قلمم نه، دهنم بشکند امشب
چیزی اگر از حد جسارت بنویسم

من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم

ای مهبط وحی، ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمه ی حکمت بنویسم

وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم

آه ای دهمین ذکر مجیبّ الدعواتم
مضطرم و بگذار که حاجت بنویسم

حالا که نوشتند: و کنتم شفعایی
بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم

از خون گلویی که به قنداقه نشسته
از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم

من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از مردم نا مرد شکایت بنویسم

از زهر جگر سوز نوشتم که بسوزم
از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم

از رفتن باپای پیاده پی مرکب
از ماندن درهرم حرارت بنویسم

شب... بزم شراب...آیه تطهیر...تعارف
باید چقدر ذکر مصیبت بنویسم

شکر خدا سر از بدن تو جدا نشد
شکر خدا کفن به تنت بوریا نشد

شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد

پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است
دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد

تو دست و پا زدی نه وای زیر دست و پا
بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد

شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود
شکر خدا که بر دهنت خیزران نخورد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش