خدا مادرم را، کجا می‌بَرند

خدا مادرم را، کجا می‌بَرند

[ حاج محمدرضا طاهری ]
خدا مادرم را کجا می‌بَرند؟ 
گمانم برای شفا می‌برند 
کجا می‌برند، کجا می‌برند، کجا می‌برند

عزا عزا، روز عزاست 
فاطمه رفت، علی کجاست؟ 

علی کنار قبر زهرای شهید 
مرثیه خواند و ناله زد، نفس بُرید

علی غریب، علی غریب، علی غریب...
 
خمیده، بریده، شکسته علی 
خدا لرزه افتاد به دست علی
 
شکسته علی، شکسته علی، شکسته علی...

رخت عزا به تن کند، فاطمه را کفن کند
علی پُر از ناله و آه بی‌صداست 
خانه‌ی بی‌فاطمه قبر مرتضاست
 
غریب علی، غریب علی، غریب علی 

مگر دیده روز خوشی چشم ما؟
امان ای امان از غمِ کربلا
 
غم کربلا، غم کربلا، غم کربلا...
 
دخترَکان به سر زنان، اهل حرم مویه‌کنان
نگاه خیمه‌ها به سمت علقمه
غریب و تشنه‌لب، حسینِ فاطمه

حسین غریب، حسین غریب، حسین غریب...
****
یادش‌به‌خیر موی تو را شانه می‌زدم
افتاده دست شمر همه خاطرات من

نظرات