
باز هم آیه بخوان، راه به ما یاد بِده راه نزدیک به درگاه به ما یاد بِده عشق، بازی سحرگاه به ما یاد بِده و بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بِده بهترین نسخهی هر غصّه و هر دردی تو جامعه خواندی و ما را علَوی کردی تو کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم اوّلِ سال گره باز شود، محتاجم نظری کن به منِ خسته، که بد محتاجم من به الطاف شما تا به ابد محتاجم تا که چرخید زبانم، همهاش مدح تو شد خواستم روضه بخوانم، همهاش مدح تو شد راه این روضهی غمناک، مسیری سخت است دور از خانه غریبانه اسیری، سخت است اینهمه جام بلا را بپذیری، سخت است یاد تخریب حرَم روضه بگیری، سخت است آب بستند به صحن و حرَم جدّت، آه سالها سوختی از داغِ اباعبدالله رتبهی فاطمیات قابل تشکیک نبود اینهمه اذیت معصوم خدا نیک نبود حقّ تو دیدن ویرانهی تاریک نبود جایگاهَت بخدا «خان صعالیک» نبود کُنج ویرانه دلَت سوخت و در تَب بودی مطمئنم که به یاد دل زینب بودی حمله بَر حِصن حَصین، بَر مُتّوکل لعنت طعنه بَر هادیِ دین، بَر مُتّوکل لعنت خوردی آقا به زمین، بَر مُتوکّل لعنت آه از کوچه همین، بَر مُتوکّل لعنت این زِنازاده چرا حمله به یوسف کرده؟! با چه رویی به شما باده تعارف کرده؟! خوب شد پاره گریبان کسی اینجا نیست خوب شد دختر حیرانِ کسی اینجا نیست خوب شد چوب به دستان کسی اینجا نیست خواهری بیسر و سامان کسی اینجا نیست تا ز حُلقوم حسین آیه به لبهاش نشست خیزران زود به دندان ثَنایاش نشست