ای زاده ی زهرا

ای زاده ی زهرا

[ حاج محمدرضا بذری ]
ای زادۀ زهرا 
یا حضرت هادی

غریب سامرا 
یا حضرت هادی

چشم همه‌ست امشب 
به کرمِ دستات

خازن جنت هم 
گدای سامرات

امشب به هر در، میزنم اقا
تا توی دلت جا شم

دعا کن برام، میخوام که منم
عبدالعظیمت باشم

***
ابریم و می‌باریم

روضه و درداتو
قبلش ولی می‌خوام

خلوت کنم با تو
عادتکم الاحسان

دل شده بی‌طاقت
حرف منم بشنو

تو این همه حاجت
شنیدم هر کس، کربلا می‌رفت

خرجیشو شما دادی
منم دلتنگم، منم راهی کن

ای لطف خدادادی
***

امشب که شادی رو
من قدِغَن کردم

عیده ولی واست
مشکی به تن کردم

اگه نگم از تو
لال بشم از خوندن

بهار و شادی‌هاش
باشه حرومه من

مقتل نوشته، ریختن تو خونت
شبونه از رو دیوار

ایشالله که کسی، مثلِ مادرت
کشته نشده با مسمار

***
شبونه از کینه

قلبتو آزردن
پیاده با توهین

به بزم می‌بُردن
به تو که از نسلی

مطهر و پاکی
شراب تعارف کرد

لعین سفّاکی
اگه از این غم، نمُردم امشب

دلیلی داره آقا
نبود حرفی از، چوب خیزران

از لب و دندون اونجا
***

نظرات