
کوچِ شبهای تار نزدیک است طِی شود دِی ، بهار نزدیک است فصلِ وصلِ نگار نزدیک است دستبوسیِ یار نزدیک است نوکری را تو یادمان دادی السَّلامُ عَلَیکَ یا هادی تنِ ما فرشِ زیرِ پای تو شد بال ما طالب هوای تو شد دل ما ساکنِ سرای تو شد عاشق سُرَّ مَن رَآیِ تو شد به ضریحت قسم ، گرفتاریم از تو یک سامرا طلب داریم سایهی عرشِ کبریا هستی سرپناه فرشتهها هستی آینهدارِ شاهِ ما هستی ای حسینی که سامرا هستی! این شباهت به کربلا ، عشق است کُنج ششگوشهی تو را عشق است غصه را تا عدم بِکِش گاهی دورِ غمها قلم بکش گاهی پیش چشمم حرم بکش گاهی دست روی دلَم بکش گاهی شیر نَفْسَم کنارِ تو رام است با وجودت همیشه آرام است ریشهی اِنَّما تویی قطعا شاخهی رَبَّنا تویی قطعا میوهی هر دعا تویی قطعا مَن اَتاکُمْ نَجا تویی قطعا نُطقِ تو شرح داده واقعه را جامعه رُشد داده جامعه را ماه بودی ، مُحاق را دیدی خانهای بی چراغ را دیدی رفتهرفته فراق را دیدی غربتِ در عراق را دیدی اُف به هر ناکِسی که پیرت کرد وسط پادگان اسیرت کرد کاش از غم دلت کباب نبود سهمِ تو داغِ بیحساب نبود حق تو این همه عذاب نبود جای تو مجلس شراب نبود بشکند کاش دست آن نامرد بیحیا مِی به تو تعارف کرد ***** بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ***** آوارهام میانهی هر شهر کردهای شیرت ندادهام نکند قهر کردهای مثلا تو رو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلا عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی لالایی گلم تشنهی یه جرعه آبه علی لالایی گلم بیا بغلم بخواب علی ***** نیزه میخواد بی نقابت ببره بهره از بوی گلابت ببره وقتی نیزهدار داره تابت میده لالایی میگم که خوابت ببره ***** اشکِ ابرِ تو مگه یادم میره قتلِ صبر تو مگه یادم میره کفن و دفنِ تو اگه یادم بره نبش قبر تو مگه یادم میره