
عَلَی الدّوام نمکگیر دست خوبانم چه سرّی است در این رابطه، نمیدانم فقط به دامن آل علی دخیل شدم اگر چه تَر شده با هر گناه دامانم سلام حضرت هادی، سلام اربابم بگیر دست مرا خستهام پریشانم به زیر دستِ شما تربیت شدم یک عمر همیشه نانِ تو بوده به زیر دندانم دلم گرفته برایت غریب جان دادی برای مادرتان باز روضه میخوانم عزا عزا ،جگر فاطمه شَرَر دارد علی شدن چقدر رنج و دردسر دارد مصیبت است که از دوستان جدا باشی اسیرِ هر شبهی نانجیبها باشی دلت برای مدینه همیشه پر بزند ولی همیشه گرفتار سامرا باشی دعای اهل و عیالت به پادگان این است که از جسارتِ سربازها رها باشی عزیزکردهی زهرا، نبینم آقا جان به روی خاک بیفتی و بیعصا باشی دلت شکسته ولی باز هم سرت نشکست قرار نیست که با سنگ آشنا باشی قرار نیست تنت را به نیزهها ببرند قرار نیست که بر روی بوریا باشی . میان نالهی تو کف نمیزند اَحَدی خدا نخواست که بین سرو صدا باشی . تمام اهل حرم خانهاند پشت حجاب به فکر غارت پوشیهها چرا باشی ؟ چه روضهها که نهان مانده است با زینب بزن به سینهی خود دَم بگیر یا زینب ***** گل در آتش اگرکه جمع شود دیگر آن را نمیشود وا کرد رک بگوییم، مادر ما سوخت شعله با صورتش چه بد تا کرد دومی داد زد سر زهرا یک نفر هم نگفت بیجا کرد صدف افتاد، گوهرش افتاد نسل سادات لطمه پیدا کرد ***** اونکه افتاد همهی دنیامه اونکه داره میسوزه زهرامه لالا علی لالا علی الهی الهی، مادرت برات بمیره الهی الهی، بعد تو عزا نگیره