تو را ز خانهی خود با عذاب آوردند تو را به گوشهای اما خراب آوردند به روی خاک نشستی و شام را دیدی که عمههای تو را با طناب آوردند یتیمای گرسنه به بند زنجیر و رسید وقت طعام و کباب آوردند من از امام زمان شرم دارم از این خط که پیش چشم شما هم شراب آوردند شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند به زخمهای لبت چوب خیزران نزدند چوب از یزید خوردهای و قهر با منی از چه لبت به صحبت من وا نمیشود **** نبین توی خرابههام آسمونا جای منه من دختر شاهم و دنیام واسه بابای منه۲ نبین الان گرسنمه، عالم روزی خورمه دختر شامی من ملک مراقب چادرمه۲ دستی بجز اباالفضل سه ساله آزگاره رخصت شونه کردن ِموی منو نداره اما آتیش خیمه دور دید چشم عمومو غروب روز عاشورا اگه سوزونده مومو **** کجا بودی مو داشتم تا کمرم کجا بودی دستش بود زیر سرم مثل پروانهها میگشت دور و برم کجا بودی کجا بودی