بگو رو بال و پرت نگردونن

بگو رو بال و پرت نگردونن

[ علی کرمی ]
بگو رو بال و پرت نگردونن
نریزه رو دور سرت نگردونن
آخه من یه خواهرم بگو حسین 
جلو من دیگه برا نگردونن

حالا هر چی بود دیگه داداش گذشت
ته گودال جای مادرت نبود
کاری به طرز بریدن نبود
خدایی خورجین جای سرت نبود

سر در هم شده‌اش را دم مغرب بردند
تَه گودال ولی پیکر او جا مانده

یک نفر نیست که بالای سرش گریه کند 
مونس بی‌کسی‌ام یکه و تنها مانده

کاش می‌شد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روی صحرا مانده

دیر رسید خواهرت
بوسید از رگ‌های حنجرت
به خورشید آسمون سپرد
کمتر بتابه رو پیکرت

حرمت عرش شکست
وقتی که روی سینه‌ات نشست
دلواپس جون دادی کاش میشه
قبل از کشتن چشم تو رو بست

تشنه از حال بره
شمر دست پر از گودال بره
سخته واسه یک غیرتی
از پای طفلش خلخال بره


شاه نیزه نشین
روضه‌ی گودال من همین
اسب اگه نعلش تازه باشه
پاشو محکم می‌کوبه زمین

کربلا کربلا..

(برای بردن یک گوشواره‌ی ناچیز
حرامیان به خدا گوش پاره می‌کنند)

نظرات