خواهش کردم، پیرهنشو پس بدن، ندادن نیزه نیزه، به کشتن تو ادامه دادن خواهش کردم، وقتی سر رو میبُرن نباشم حالا باید، چجوری از بدنت جدا شم چی به روز خیمهها آوردن، ای وای سر رو بردن یادگاری مادر رو برن، پیرهنو بردن (عمه جانم) حسین وای شراب میخوره روبروی چشمای رباب میخوره (حسین وای) یادم مونده، از سَر نی سرتو که دیدم از رو ناقه، از ته دل ناله میکشیدم قرآن خوندی، مزد کلام تو سنگ شد بعد از عباس، دور و بر خیمه ازدحام شد والا قباحت داره خیمه نرید، برادرم رو خیمه غیرت داره والا قباحت داره زندست هنوز ببینید انگشتشو حرکت داره نیزههای رو تنت دستامو برید من دویدم حرمله پشتم میدوید پاشو داداش تو رو به قرآن مجید *** وای خاره پاهای رقیه پنجهشو انداخت خولی، بین موهای رقیه وای چشم سی هزار هیزه... (ای تشنه لب، حسین حسین)
یا حسین اربعین ۱۴۰۳ نایب الزیارت دوستان