
آه یک واژهی پر از درد است که به دنبال ناله میآید گاه روی زبان مردی پیر گاه از یک سه ساله میآید آه یعنی رمق نمانده به تن خسته باشی و هی تو را بزنند بدوانند پشت یک ناقه یا که از پشت بیهوا بزنند آه یعنی نفس نفس بزنی عدهای بیحیا لگد بزنند آه یعنی تو مادری باشی عدهای حرفهای بد بزنند آه یعنی که دشمنان بزنند مردم شهر هم نگاه کنند باز خوب است تو در انظاری نه به سمت حرم نگاه کنند بعد از این بین کوچه گردیدی عالمی بیعباست یا اگر یک زن جوان دیدی چادرش زیر پاست پا برهنه اگر عزیزی رفت وسط ازدحام یا اگر شاهزادهای دیدی تنه خورده است از غلام منو چشم بهراه نذار تو رو جون مادرت پا تو قتلهگاه نذار منو زابراه نکن دست و پا که میزنی مادرو نگاه نکن حسین، آقا جانم