بابا تویی یا خواب می بینم ؟

بابا تویی یا خواب می بینم ؟

[ سیدمهدی حسینی ]
بابا تویی یا خواب می بینم ؟
امشب که شام غصه ها سر شد ...
بعد از گذشتن از چهل منزل ....
ویرونه ی ما هم منور شد ...
پس نوبت ما هم رسید آخر ...
میخوام تو آغوش سرت باشم ...
دیدم که تو دلتنگ زهرایی ...
گفتم شبیه مادرت باشم ...
این جا که می بینی شباش سرده ...
گرمای روزاش مثل آتیشه ...
اون گوشه اون خاکارو می بینی ...
اون رخت خواب دخترت میشه ...
دور و برت رو خوب تماشا کن ...
این جا خرابه بود خونم شد ...
اون لکه های قرمز رو خاک ...
اون جانماز عمه جونم شد ...
شب ها با درد پهلو صبح میشه ...
روزام با سیلی غروب میشه ...
دستام ، چشام ، پاهام ، سرم ، گوشام ...
بابایی چیزی نیست خوب میشه ...
تعریف کن از اون چهل منزل ...
واسم بگو از روزا و شب هات ...
گفتن که تو پیش خدا بودی ...
پیش خدا زخمی شده لب هات ؟
اون شب که ما از کربلا رفتیم ...
گفتن سرت یه جای دور بوده ...
گفتن که تو پیش خدا بودی ...
حتما خدا هم تو تنور بوده ...
چیزی نپرس از کربلا تا شام ...
سخته بگم از اون همه آزار ...
بابایی من دیگه سه سالم نیست ...
یک عمر شد رفتن از اون بازار ...
سخته بگم از قصه ی زخمام ...
واسه تو که دریای احساسی ...
راستی بابایی بین این مردم ...
دستی به اسم زجر می شناسی ...
من گم شدم اومد سراغ من ...
موهام شد بیشتر پریشونت ...
گفتم عمو ، سیلی زد و بعدش ...
با طعنه گفت اینم عمو جونت ...
چادر نمازم رو نبردن که ...
توی مدینه جا گذاشتم من ...
بابا چرا خیره به گوشامی ...
اصلا مگه گوشواره داشتم من ...
دستامو پنهون می کنم پشتم ...
بازم یه جاهاییش معلومه ...
این حلقه ی قرمز کبودی نیست ...
تو فکر کن جای النگومه ...
هر جا که میشد ما رو چرخوندن ...
با سختی رو پاهام می ایستم ...
بزم نمی دونم چی بود این جا ...
من حتی اسمش رو بلد نیستم ...
از معجرا و چادرا بابا ...
چیزی نپرس از من نمی دونم ...
اون قدر می دونم که این روزا ...
از آستین پاره ممنونم ...
بابا چوب از یزید خورده ای و قهر با منی ...
از چه لبت به صحبت من وا نمی شود ...

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر حضرت رقیه (س)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر حضرت رقیه (س)

محبوب ترین مداحی سیدمهدی حسینی

نظرات