صدا زد اخا ادرک اخا حسین جان حسین جان الهی بمیرم که ام البنین شده آسمونش بدون قمر شده وقت پیری بدون پسر بمیرم که دیگه نداره پسر واویلا واویلا واویلا حسین حسین جان حسین جان بنازم به این بانوی باوفا شده الگوی روضه در عالمین با اینکه پسر داده تو کربلا تو خاکا میشینه میگه حسین آخه براش گفته زینب یه صبح تا غروب به آتیش کشیدن همه هستشو براش گفته زینب حرم ریخت بهم همینکه علمدارشون خورد زمین هنوز جای پای سنان و انس روی چادرا مونده مادر ببین حسین جان حسین جان آخه از اون موقعی که براش گفت یکی ز مشک و علیاصغر و قحط آب میاومد شبا دیده گریون میگفت نشد آب بیارن حلال کن رباب شنیدم به چشماش یکی تیر زده دو دست رشیدش جدا شد ز تن