هرکی گرفتاری داره اسم اباالفضل میاره

هرکی گرفتاری داره اسم اباالفضل میاره

[ مهدی رسولی ]
هرکی گرفتاری داره اسم اباالفضل می‌آره
نداره هیچ راه چاره اسم اباالفضل می‌آره

می‌رفت که با آب حیات آمده باشد
می‌خواست به احیای فرات آمده باشد

احساس من این است که با پر شدن مشک
از خیمه صدای صلوات آمده باشد

برگرد که در مشک تو این سهم امام است
برگرد اگر فصل زکات آمده باشد

می‌رفت که شیطان به حرم چشم ندوزد
می‌خواست به رمی جمرات آمده باشد

جایی ننوشته‌ست که در علقمه، زهرا
اما نکند آن لحظات آمده باشد

نقل است که طوفان شد و پیداست که باید
چه بر سر کشتی نجات آمده باشد

طفلی به عقب خیره شده از روی ناقه
شاید عمو از راه فرات آمده باشد

---

جای تو امنه رو شونه‌م ای مشک
تو تموم آبرومی
تو نباید یه لحظه‌م بباری
مثل بغض تو گلومی

باید برسی به خیمه‌ها، قول تو من دادم
باید برسی به خیمه‌ها، حتی من افتادم

هر چی که شدش فقط بمون، تا آخرش پیشم
تو سفارش سکینه‌ای، خودم فدات می‌شم

---

فکر دستا و چشماش نبوده
داغ مَشکه اون که کُشتش
دید حسین دستی که روی خاکه
عَلَمش بود توی مشتش

بالای تن برادرش، حسین شد آشفته
بیچاره شد ارباب شما، خودش اینو گفته

آخه چه جوری تا خیمه‌ها، این بدن رو می‌بُرد
این عمود خیمه‌ست رو سرش، عمود آهن خورد

بمیریم، برا این یه خبر
که حسین، شده دست به کمر

---

غیرتی‌ها کجایید مصیبت
آره آقا شده تازه
بعد عباس همه دیدن انگار
راه خیمه بازه بازه

اهل خیمه غرق اضطرار، چشما همه خیسه
از این جا به بعد روضه‌ها، حرف نوامیسه

این که نزدیک خیمه شده، گرمای آتیشه
وقتی که بیان توی حرم، می‌دونی چی می‌شه

می‌زنن، آره دونه دونه
یه جوری، که جاشم بمونه

نظرات