تنش روی زمین اما به سوی نمی‌رفتن

تنش روی زمین اما به سوی نمی‌رفتن

[ مهدی رسولی ]
تنش روی زمین اما به سوی او نمی‌رفتم
خبر اما به شمر آمد، خبر سوی سنان پیچید

حرامیها پس از آن آمدند و تا حسین آمد
میان حلقه‌هاشان ضربه‌های بی‌امان پیچید

علی آنجا نشسته بود وقتی که کمش کردند
صدای ناله‌ی زهرا میان آسمان پیچید

خبر آمد دوید از خیمه سمت علقمه زینب
دوید و دور پایش چادر او ناگهان پیچید

رباب از هول دشمن بچه را برداشت در خیمه
سریعا چادرش را دور طفل بی‌زبان پیچید

حسین آمد همه رفتند زد صیحه به طوری که
مدینه گریه‌ی اُمُّ البنین، ناله‌کنان پیچید

خبر آمد که زینب دست خود را بر سرش بگذاشت
صدای ناله‌ی عمه که می‌گفت اَلامان پیچید

*****

خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم 
خبر داری که گیسویی به دست ساربان افتاد 

*****

رو زمین علم افتاده
ضجه تو حرم افتاده

دور هم نشستیم تو خیمه‌ها
در میاریم گوشواره

محکمم بشه معجرا گِرِش
دیگه فایده‌ای نداره

دیگه خیمه‌ها با تنهاییشه
بی عمو حرم توی آتیشه

روی حرمله به روم وامیشه

نظرات