اباالفضلِ من، علمدارِ من، غمت زد آتیشم

اباالفضلِ من، علمدارِ من، غمت زد آتیشم

[ علی پورکاوه ]
اباالفضلِ من، علمدارِ من، غمت زد آتیشم 
حالا تا حرم چه‌جوری برم؟ مگه آروم می‌شم؟

مگه راحته گفتنش؟ علمدارِ من روی خاکه تنش
مگه راحته گفتنش؟ که خون موج می‌زنه روی دامنش

ای وای، عَلم یه طرف، دست برادرم یه طرف
این‌جوری رفتنم یه طرف، تو رو نمی‌بَرم یه طرف

نیزه‌ها رو یه‌جوری درمیارم، تیرا ولی از گلو درنمیاد
با این تنی که من دارم می‌بینم برا رقیّه عمو درنمیاد
****
فرقت عمود خورد عمود حرم شکست
ارثِ سرِ شکسته‌ی حیدر به تو رسید

نگام به سمت علقمه، کجاست برادرم؟
ببینه دست به دست داره می‌گرده معجرم
****
برای بار اوّل است خودم سوار می‌شوم
رسیده کار به کجا فضّه رکاب می‌دهد

غمی بزرگ در دلم مرا عذاب می‌دهد
صدا که می‌زنم تو را سنان جواب می‌دهد
****
دعای بعد نمازش مرا حسینی کرد
ثواب گریه‌ی من را به مادرم بدهید
****
شعله خوب است که بر سرم بزند
وقت سوختن بر پَرم بزند

مادرت را بگو در این شب‌ها
یک سری هم به مادرم بزند
****
آن که ما را به اکبرش بخشید
به نفس‌های اصغرش بخشید

رحمتش را برام کامل کرد
مادرم را به مادرش بخشید
****
پدرم کرب‌و‌بلایی نشده
لطفی کن یک شبی من پدرم را به زیارت ببَرم
****
به خاک گفتم اگر شد تو را بپوشاند

نظرات