
باعث سجده به دامان تو در علقمه شد آنکه بَر فَرق علَمدار عمود آورده --- به سجود آمدهای یا که عَمودت زدهاند یا خجالتزدهاى وَه که چه زیبا شده ای مادرت آمده یا مادر من آمده است تو به این حال به پاى چه کسى پا شدهای --- تیرو چطور با زانوهات کشیدی؟! فاطمه رو به قتلگاهت کشیدی چطور با دستی که نداشتی عباس چادرشو روی چِشات کشیدی؟! سرِت زمین نخورده مادر اومد دیدی که عطر خوش کوثر اومد نذاشت که روی نیلیشو ببینی تیری که از پشت سرِت در اومد تا علقمه تو رو کفن کردنِت چهار هزار، چهار هزار تیرانداز منم بعیده بیکفن بمونم منم میریزنَم توی زیرانداز هر چی که تیر بوده در اومد عبّاس تیرا ولی از گلو در نمیاد با این تنی که من دارم میبینم واسه رقیّه عمو در نمیاد --- خیال کن اون دستای سنگین اصلاً به صورت دخترتَم نخورده یه لگدی خورده به پهلوهام که اون لگدو مادرتَم نخورده --- لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند