
امیر لشگر من، دست من به دامن تو رباب مانده و امیّد آب بردن تو به اهل خیمه سپردم که آب گردن من بلند گر نشوی خون من به گردن من عبای من که نصیب علی شده حالا چگونه جمع کنم پاره پارهی تن تو ******* غروب قتلگاه و داغ زینب دیر برسی میرن سراغ زینب حسین جان مرا بگذار برگرد سوی خیمه شدم دلواپس گوش سه ساله ******* غروب قتلگاه و داغ زینب دیر برسی میرن سراغ زینب میون نامحرما صبح فردا چجور بشه سوار ناقه زینب میون نامحرمان صبح فردا چه جور بشه سوار ناقه زینب ******* سوار ناقهی عریان شدن که کار زنان نیست ******** چه نامرتّب میشه حنجر تو وقتی که قرآن میخونه سر تو میزنه همزمون با خیزرونش روی لبای تو و اصغر تو ******** کسی که کرده طبیبش جواب میداند دعای خسته دلان را اثر ابالفضل است نمازهای شب ارزانی همه خوبان برای ما که دعای سحر ابالفضل است ******** خوشبهحالم که فقط ظرف مرا میشکند میل لیلیست اگر گاه بلایی آید ******** بده آن مشک پارهی خود را تا برای خودم نگه دارم ارمنی هم اگر حساب کنی باز دست از تو برنمیدارم *** بردار حاجتت را با خود حرم بیاور عرض توسّل از تو باقیش با ابالفضل ******* نام مبارکت چقدَر چاره ساز شد هر کس نیازمند تو شد بینیاز شد ماندهام چگونه این همه اعجاز میکنی؟ داری بدون دست گره باز میکنی؟ ******* میخواست دشمنت بکند کوچکم، که کرد دیگر ز من نپرس چه شد حجم پیکرت از بس که تیر و نیزه و شمشیر و سنگ خورد قدّ رشید من شده هم قدّ اصغرت بردار حاجتت را با خود حرم بیاور عرض توسّل از تو باقیش با ابالفضل دارم به یاد اموات امشب همواره بر لب درد آشنا ابالفضل، ای باوفا ابالفضل مشکلگشا ابالفضل، کوه سخا ابالفضل بعد از شفا گرفتن، یک ارمنی عوض کرد تسلیس دین خود را قبله، خدا، ابالفضل ******** ماندهام چگونه این همه اعجاز میکنی؟ داری بدون دست گره باز میکنی؟ بخشندگی قصّهی دست و نخیل نیست کوتاهی من است که دستم دخیل نیست ******** وقتی عمود خیمهی عباس را کشید گفتم رباب خانهی عمرت خراب شد