سفره موسی ابن جعفر

سفره موسی ابن جعفر

[ صابر خراسانی ]
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را 
خواندیم بعد از ربَنا باب الحوائج را

روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش یا باب الحوائج را

هر کس صدایش کرد، بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد

یادش بخیر آن روز ها که مادر خانه 
گه گاه میزد پرچمی را سر در خانه

پر میشد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری قد وُسعِ شوهر خانه

مادر پدر هامان همین که کم می‌آوردند 
یک سفره‌ی موسی ابن جعفر نذر می‌کردند

عصر سه شنبه خانه‌ی ما رو به راه می‌شد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا می‌شد

با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
آجیل های سفره هم مشکل گشا می‌شد

آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره‌ی موسی ابن جعفر بود 

گاهی میان روضه‌ی ما شور می‌آمد
پیرِ زنی از راه خیلی دور می‌آمد 

با دختری از هر دو چشمش کور می‌آمد
بهرِ شفای کودک منظور می‌آمد

یکبار در بین دعا ما‌‌بین آمینم 
برخواست از جا گفت دارم خوب می‌بینم

نظرات

محمد مدنیمحمد مدنی

واقعا حال ادم خوب میشه با این 😭😭😭😭😭

عالیییییییییییییی

زهرا علیدوستزهرا علیدوست

خیلی خوب بود🥺👌

عالی

سلام عالی خدا قوت

محمد مالکمحمد مالک

بسیار عالی خدا حفظ کنه آقای صابر خراسانی بزرگوار من واقعا لذت وفیض میبرم از دکلمه خوانی ایشان