دلم هوای توکرده

دلم هوای توکرده

[ علی پورکاوه ]
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟؟

حالا که می‌آیی ستاره کم بیاور
با دخترانت گوشواره کم بیاور

ز خانه‌ها همه بوی طعام می‌آید

داغ تو دور از تصور خارج از تصویرها
ماتمت افتاده بر جان غول و زنجیر‌ها

ذکر تو ذکر توسّل کردن زندانیان
ضامن تهمت، گرفتاران و بی‌تقصیر‌ها

حضرت موسی بن جعفر با تو حاجت‌های ما
شد اجابت رد نشد پس از تاخیرها

نیمه شب پر می‌کشید از دست‌های بسته‌ات
ذکر تسبیح و قنوت و موجی از تکبیر‌ها

از میان درب زندان نور تو معلوم بود
داشت حتّی نور تو بر دشمنت تاثیرها

یک زن بدکاره آمد اشهدش را گفت و رفت

(همین اوج مصائب بود لباسومون خیلی نامناسب بود
رقیّه ات بود ربابم بود کنار سر جامی از شرابم بود

تقصیر من است کاش نمی‌پرسیدم 
تقصیر من است پشت و رویت کردند
دیر آمدم کاری ز دستم برنیامد سر نیزه‌ی شمر در نیامد

از خودم بی حسین سیرم من
ته گودال سر به زیرم من
حق بده گوشه ای بمیرم من
خنجرش را نشد بگیرم من)

یک زن بدکاره آمد اشهدش را گفت و رفت
هست عشقش باعث و بانی این تغییرها

زهر هم دارد علائم بدترینش تشنگیست
سوختی امّا به یاد کشته‌ی شمشیرها

روضه‌ی جد غریبت عاقبت شد قاتلت
یاد آن پیکر که زیر نیزه‌ها و تیر‌ها

دست و پا میزد ولی چشمش به خیمه گاه بود
وای از رزق حرام و وای از تزویرها

می‌شکست ای کاش دستی که به رویش شد بلند
می‌شکست ای کاش با دستش عصای پیر‌ها

(بالای بلندی‌ها هوار کنن
یا به سمت خیمه‌ها فرارکنن
تیرهارو از تو تنت در بیارن
نیزه تو گلوت چیکار کنم

حسین آقام همه میرن تو می‌مونی برام

نظرات