پدر حضرت سلطانی

پدر حضرت سلطانی

[ حسین طاهری ]
(پدر حضرتِ سلطانی)۲ 
(نورِ همیشه در جریانی)۲
پدر امام زاده‌های ما، (صاحب کشور ایرانی)۲

بچه های تو خیر و برکت میدن به ما
حال ما خراب نیست آخه، می‌سازی واسمون آقا

اون روزایی که آقا کوچیکه سفره‌ها
حل می‌شه مشکلاتمون، (تا می‌گیم یا امام رضا)۲

((سرزمین ما زیر دِینته)۲
هر کجا امام‌زاده هست کاظمینته)۲

یا اَبَا الرضا... 

هر چی گرفتار و پُر درده
دور سرِ شما می‌گرده

چی داره سفره‌های روضت
(که همه رو نمک‌گیر کرده)۲

مادرم میگه ما وقتی غرق حاجتیم
اسم موسی‌ابن‌جعفر و میاریم با چه لذتی

روز خوبمون روزیه که زیارتیم
ما اصلا خونوادگی مدیونِ خونوادتیم

(سایه‌سارِ ما مشهد و قمه)۲ 
این دوتا حرم به والله عشق مردمه

یا اَبَا الرضا...  

(نور تو عالمین دلچسبه)۲
دَمِ حسین حسین دلچسبه
(بعد زیارت کربلا بری به کاظمین دلچسبه)۲

این زیارتا کل سرمایه‌ی گداست
این اشکایی که می‌چکه بالِ پروازِ زائرهاست

جاده‌ی نجف اولِ راهِ عاشقاست
معراج رهروان عشق تا کاظمین و کربلاست

این مسیرِ عشق، این مسیر نور
راهیه که هست جاده‌ی ظهور

یابنَ فاطمه...

نظرات