آسمان را به روی تخته‌ی در می‌بردند

آسمان را به روی تخته‌ی در می‌بردند

[ حسین طاهری ]
آسمان را به روی تخته‌ی در می‌بردند
تاج سر بود که باید روی سر می‌بردند

سر و سامان همه، بی سر و بی سامان بود
پا به یک سو، سر از یک طرف آويزان بود

او درست است که یک همدم و غم‌خوار نداشت
بدنش روی دری بود که مسمار نداشت

نظرات