اگرچه دست و پا گم می‌شود دل می‌شود پیدا

اگرچه دست و پا گم می‌شود دل می‌شود پیدا

[ صابر خراسانی ]
اگر چه دست وپا گم می‌شود، دل می‌شود پیدا

گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری این گونه مشکل می‌شود پیدا

زِ هر دلشوره‌ای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می‌شود پیدا

دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر 
چون حسین و زینبی حیدر شمایل می‌شود پیدا

دل ایران ز لطف سایه‌ی خورشید مشهد گرم
و قم هم شیعه‌اش چون ماه کامل می‌شود پیدا

بدون زهر هم معصومه‌ی دور از رضا می‌مرد
دلیلم چیست؟ مثالش زینب کبری دلایل می‌شود پیدا

حسین تو قول دادی آشنای هم بمانیم
شانه به شانه پا به پای هم بمانیم

تا دست در دست عصای هم بمانیم
تا آخرین لحظه برای هم بمانیم

از روی تل دیدم سوی گودال رفتی
آنقدر دست و پا زدی از حال رفتی

حسین، انگار خاک کربلا آتش گرفته
موی تمام بچه‌ها آتش گرفته

نظرات