من همه رو جواب کردم، از تموم دنیا آرامش صحنت رو انتخاب کردم رو کرمت حساب کردم، جز پل آهنچی پلای پشت سرمو خراب کردم بارون صحنت، نمنم بهار آورد مریض بدحال، از نون حضرتی خورد کبوتر اومد انگار، یه حالتی داشت از گندم صحن، روزیه جوجشو برد وسط گریههام، لبخندت آبه رو آتیشه من که همسایتم، هر روز دلم برات تنگ میشه تویی دختر موسای کریمی به مانند نسیمی اصیلی و قدیمی خدا را به خدایی شده بنده همان بندهی سرزنده همان گوهر رخشنده که نور است و ظهور است و حظور است به هنگام عبادت تویی خواهر سلطان همان گوهر تابان امید همه ایران
🥲🥲🥲🥲 خیلی قشنگ