
خودش به دست خودش كودك انتخاب شده ستاره ای ست كه هم سطح آفتاب شده علی اصغر شش ماهه رفت و او مانده هزار مرتبه از این قضیه آب شده هزار بار دم رفتنش به سمت جلو یكی رسیده و او نقشه اش خراب شده عذاب می كشد از این كه راه می رود و تمام دل خوشی عمه و رباب شده سپاه عمه اسیرند و طفل خوش حال است كه جزء لشگر عباس احتساب شده مگر كه كودك بی ادعا گناهش چیست؟ كه بین لشكریان كُشتنش ثواب شده كجای دشت نشستی بلند شو عباس كه بی تو كشتن اطفال نیز باب شده همین كه تیر به سمتش روانه شد خندید كه با رقیه سر جنگ بی حساب شده حسین كل كتاب غم است عبدالله به تیر حرمله یك برگ این كتاب شده