به رسم خوبی آیینه ها محبت کن

به رسم خوبی آیینه ها محبت کن

[ علی اکبر زادفرج ]
به رسم خوبی آیینه ها محبت کن
تبم گرفت و دلم خوش ز من عیادت کن

برای آنکه بگویی فراق یعنی چه
بیا وخامت حال مرا روایت کن

مریض دوری‌ام و مبتلا به هجرانم
دوباره درد گدا را دوا به تربت کن

در انتظار زیارت تمام شد عمرش
دعای مادرِ پیر مرا اجابت کن

نشسته ام سر بازار تا مرا بخری
برای دل خوشی‌ام لااقل تو قیمت کن

طبیب کرب‌و‌بلا ، درد من فراق علی‌ست
مرا ببر به نجف باز هم طبابت کن

نظرات