میروی نور ز هر دیده جدا میگردد
382
3
- ذاکر: سعید خرازی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: قاسم بن الحسن (ع)
- مناسبت: روز ششم محرم
- سال: 1403
میروی نور، زِ هر دیده جدا میگردد
حاجتی را که حسن داشت روا میگردد
مادرت نجمه به زهرا متوسل شده است
یا که مشغول مناجات و دعا میگردد
وَجَعَلنا به تو خواندهست که چشمت نزنند
این گل یاسمن انگشت نما میگردد
او مدام از من و عباس سوالش این است
این همه اسب به یک نقطه چرا میگردد
*****
گلِ سرخ است آنکه باغبان گیرد گلابش را
گلاب از یاسمن اینجا گرفته سُمّ مرکبها را
علی را تا حرم بردن به ظاهر بود آسانتر
شمردم، چیدم و بردیم خیمه جسم اکبر را
به وقت بردنش قاسم تو خود زیر عبا بودی
چگونه تا حرم باید بَرَم این قد و بالا را
حاجتی را که حسن داشت روا میگردد
مادرت نجمه به زهرا متوسل شده است
یا که مشغول مناجات و دعا میگردد
وَجَعَلنا به تو خواندهست که چشمت نزنند
این گل یاسمن انگشت نما میگردد
او مدام از من و عباس سوالش این است
این همه اسب به یک نقطه چرا میگردد
*****
گلِ سرخ است آنکه باغبان گیرد گلابش را
گلاب از یاسمن اینجا گرفته سُمّ مرکبها را
علی را تا حرم بردن به ظاهر بود آسانتر
شمردم، چیدم و بردیم خیمه جسم اکبر را
به وقت بردنش قاسم تو خود زیر عبا بودی
چگونه تا حرم باید بَرَم این قد و بالا را
نظرات
نظری وجود ندارد !