برادر این امانت را به امیدی به دستم داد
1235
20
- ذاکر: سعید خرازی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: قاسم بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1401
برادر این امانت را به امیدی به دستم داد
خِجِل هم از امانتداریام هستم، هم از داماد
تو پیدا نیستی، دستی بیاور لااقل بالا
تو که با خاک یکسانی به زیر سم مرکبها
به قدر بوسهای اکبر به صورت جای سالم داشت
ولی روی تو را مرکب به قدر بوسه جا نگذاشت
سر و تن را به بَر گیرم، دو پا بر خاک میماند
دو پا را در بَرم گیرم، تنت صد چاک میماند
تنت برداشتن از خاک کاری سخت و حساس است
به خیمه بردن این قد و بالا کار عباس است
ما را اگر لشکر تماشا هم کُند مَردیم
شدم دلواپس زنها، برخیز برگردیم
من از دلواپسی مُردم، مکن قلب عمو را خون
به جای عمه میترسم بیاید دخترانمون
خِجِل هم از امانتداریام هستم، هم از داماد
تو پیدا نیستی، دستی بیاور لااقل بالا
تو که با خاک یکسانی به زیر سم مرکبها
به قدر بوسهای اکبر به صورت جای سالم داشت
ولی روی تو را مرکب به قدر بوسه جا نگذاشت
سر و تن را به بَر گیرم، دو پا بر خاک میماند
دو پا را در بَرم گیرم، تنت صد چاک میماند
تنت برداشتن از خاک کاری سخت و حساس است
به خیمه بردن این قد و بالا کار عباس است
ما را اگر لشکر تماشا هم کُند مَردیم
شدم دلواپس زنها، برخیز برگردیم
من از دلواپسی مُردم، مکن قلب عمو را خون
به جای عمه میترسم بیاید دخترانمون
نظرات
نظری وجود ندارد !