گریه شده کارم که بلندشی

گریه شده کارم که بلندشی

[ ابوالفضل بختیاری ]
گریه شده کارم که بلند شی
دستاتو میارم که بلند شی

چه سایه‌ای کم کرد، عمودی که سرت رو در هم کرد
چه سایه‌ای کم کرد، برادرت رو داغ تو خم کرد

چشمت خون شد نبینه، حرم رو بین اشرار
اشکت رو در میارن، یهودیا تو بازار
اونجا تو بزم شراب، میبینمت علمدار
میبینمت علمدار

فکر خیمه بی‌تابت کرد
رعنا بودی شرم آبت کرد

مثل اشکات غرق دردم
دارم بی تو برمیگردم


برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست
با من بیا به خیمه نیازی به آب نیست

شیرازه‌ات کجاست مفاتیح پاره‌ام
این برگ‌های پاره عزیزم کتاب نیست

حرفی بزن عزیزدلم دق نده مرا
این مشک پاره پاره برایم جواب نیست

وقت غروب بعد تو و قاسم و علی
دیگر برای ناقه‌ی زینب رکاب نیست

آن وقت لااقل تو ز جا خیز و خود بگو
بی‌رحم جانشین النگو طناب نیست

تیرباران که شدی یاد حسن افتادم
قد و بالای رساام سبب دردسر است

نیزه زار آمده‌ام یا تو پر از نیزه شدی؟

نظرات