گر نخیزی تو زجا کار حسین سختتر است نگران حرمم آبرویم در خطر است داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی بی برادر شدن از داغ پسر سختتر است دست از جنگ کشیدند و به من میخندند تو که باشی به برم باز دام گرمتر است نیزهزار آمدهان یا تو پر از نیزه شدی؟ چو ملائک بدنت پر شده از بال و پر تیر باران که شدی یاد حسن افتادم روی لبم واویلا کسی ندیده توی دنیا که با لبای تشنه سقا بمیره در کنار دریا یار و علمدار من منو نذاری تنها ای وای به فکر غصّههای من باش یه کاری کن غریبم داداش ابالفضل ابالفضل پاشو ببین ای سقا که حرمله سه شعبه داره میشه رباب دیگه آواره میره رو نی سر شیرخواره پاشو ببین ای سقا چه نقشهها دارن این لشگر میان به پشت خیمه آخر برای نبش قبر اصغر ابالفضل ابالفضل بعد تو عبّاس من تنم میمونه زیر مرکب میره دیگه اسیری زینب از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب به دست و پاش طنابه زینب تو مجلس شرابه زینب داغ رباب تازه شد آن لحظهای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید شده اندازهی قاسم بدنت از بس که قد و بالای تو میریزید دیدم از دور که با نیزه بلندنت کردند .یک زن میان آتش و یک خانه قتلهگاه صدیقه سوخت فاتح خیبر نگاه کرد