
مى روى پشت سرت راه ميفتم پسرم گاه مى آيم و ناگاه مى افتم پسرم مى روى دلهره دارم كه زمينت بزنند سنگ دارند مبادا به جبينت بزنند سنگ خوردى نكند سمتِ فلاخُن بروى زخم خوردى نكند جانب دشمن بروى همه ى عمر برايم چو پيمبر بودى رفتى و ديدم از اينجا كه چو حيدر بودى رفتى و ديدمت آنگونه كه مى جنگيدى زخم خوردى ولى انگار كه مى خنديدی زخم خوردى به روى بال عقاب افتادى وسط لشكر دشمن به ركاب افتادى ***