
دارم ز روی خاك جگر جمع می كنم تكه به روی تكه پسر جمع می كنم دارم برای اهل حرم بعد كشتنم در این عبا، كهنه سپر جمع می كنم پنجاه سال خم نشدم هیچ جا ولی در پای پیكر تو كمر جمع می كنم از بس كه سنگ خورده سرت با سر آستین خون لخته را ز قرص قمر جمع می كنم با هرچه داشتند به نخلم زدند آه از روی ساقه ی تو تبر جمع می كنم گفتم به خواهرم تو و اینجا! جواب داد تسبیح جانماز سحر جمع می كنم