
خدا با تو زبانزد آفریده علی را در محمد آفریده به چشمان تو نور حیدری داد به تو ظرفیت پیغمبری داد حیا را معنی و مفهمومی آقا به معصومین قسم معصومی آقا به خُلق و خَلق و مَنطق مصطفایی "بِنَفسی اَنت" تو ارباب مایی کریم ابن الکریم عالمینی تو ابن المجتبی ابن الحسینی برو میدان ولی آرام بابا توانی نیست در پاهام بابا قدم بردار پیشم نازنینم الهی داغ قدت را نبینم بیابان است بیراهه زیاد است زبانم لال جَرّاحه زیاد است علی خیلی دلم غم دارد اینجا هزاران "ابن مجلم" دارد اینجا نبینم زیر پا افتادنت را هجوم گرگ ها روی تنت را مبادا پیکر تو خسته باشد دو چشم اسب را خون بسته باشد امان از کینه های بدر و خیبر میفتی بی هوا از اسب با سر الهی چون قباله تا نباشی علی جانم صد و ده تا نباشی نمی خواهم ببینم صف کشیدند اذان گوی مرا حنجر بریدند ***