گوییا جذر و مد شمشیر است
[ حاج منصور ارضی ]- 1000+
- 4
- 0
گوییا جذر و مد شمشیر است هرچه من زود هم رسم دیر است در قیام اند نیزه ها به تنت كه چنین قوم غرق تكبیر است بس كه قتل تو شرح می خواهد لشگری بر تنت به تفسیر است پسرم روی مصحف بدنت قلم دشنه ها به تحریر است هم ردیف هم اند ناله ی من نفس من به سینه ات گیر است دیدم از دور نیزه ای نامرد از روی زین تو را بلندت كرد ناگهان بین قوم بلوا شد بر سر كشتن تو غوغا شد بهر هركس كه بغض حیدر داشت فرصت مغتنم مهیا شد سر فرصت مگر تو را كشتند كه چنین بند بند تو وا شد گوییا هرچه تیغ لشگر داشت ریخت و بر روی تنت جا شد
