من عمق زخمت را ندیدم، مطمئن باش

من عمق زخمت را ندیدم، مطمئن باش

[ حاج محمود کریمی ]
من عمق زخمت را ندیدم، مطمئن باش
دست حسینت، چشم خواهر را گرفته

چرخید چرخ روزگار و کربلا شد
صحرا به خود، حالات محشر را گرفته

گودال با دستان خون‌آلودش از ما
آن زینت دوش پیمبر را گرفته

قاتل، تنی را زیر پایش می‌فشارد
در گیر و دار ذبح، خنجر را گرفته

فهمیدم از حالات نامردان کوفه
چشمانشان، این پاره‌معجر را گرفته

نظرات