آشنا تا نور تو در ظلمت آبادم رسید

آشنا تا نور تو در ظلمت آبادم رسید

[ حاج جواد حیدری ]
آشنا تا نور تو در ظلمت آبادم رسید 
چون نسیمی در دل آتش به امدادم رسید 

بانگ تنهایی زدم در انزوای درد خویش 
تا شنید از غربتم آمد به فریادم رسید 

گفته بود آقا زمین خوردی به دادت می‌رسم 
هر قدر، هر لحظه، هر جا دید افتادم رسید 

هفت پشتم در هراس روز محشر غصه داشت 
یا حسینی گفتم و خیرش به اجدادم رسید 

در معاصی غرق بودم او مرا بیرون کشید 
گریه‌های روضه‌اش از باب ارشادم رسید 

***

پربازدید ترین شعر روضه محرم و صفر ورود کاروان به کربلا

محبوب ترین محرم و صفر ورود کاروان به کربلا

محبوب ترین حاج جواد حیدری

نظرات