یک شب ز شبهای عزاداری جایی میان خواب و بیداری دیدم که بزم روضهای بر پاست حالش شبیه ظهر عاشوراست در خانهای کوچک ولی دلباز هر خشت آن آئینهای از راز بر بام آن افلاک را دیدم هر گوشه ما اَدراک را دیدم لبریز از احساس بودم من مست از شمیمِ یاس بودم من دیدم تمام سرنوشت آنجاست گفتم خداوندا بهشت اینجاست آن صحنهها هوش از سرم میبرد تاریخ از آنجا ورق میخورد دیدم نه وهم است و نه افسانه انگار بر دیوارِ آن خانه دارد جهان پیوسته میسوزد دیدم دری آهسته میسوزد میسوخت چون آتش که بر دل بود آن در که مرز حق و باطل بود دیدم در آن جمع پریشانی یک عده با سیمای نورانی همچون ستاره میدرخشیدند جای شنیدن روضه میدیدند من هم به بزم اشک پیوستم گفتم خدایا من کجا هستم؟ از هرجه اینجا دیدهام پیداست این خانه حتما خانهی زهراست تا بردم آن تام درخشان را بر چشم من آورد باران را دیدم در آن خانه میان جمع عیسی و موسی و سلیمان را در گوشهای از خانه میدیدم سادات همشهریِ سلمان را نواب، لشگر با خود آورده علامه هم تفسیر قران را به پیشکش آورده روح الله جای فدک شش دنگ ایران را آنگاه آوینی قلم بر دست میآورد خیل شهیدان را دارد برونسی اشک میریزد او یادمان داده است عرفان را یک عده در این خانه پر کردند از کربلای پنج ایوان را دیدم رئیسی خادم روضه است تقدیم زهرا میکند جان را میرفت از مجلس ابومهدی اجرا کند با عشق فرمان را با فاطمیون و ابوحامد دیدم سرافرازانِ افغان را سِنوار هم آمد سراسیمه تا که بگیرد اذن طوفان را سید حسن با خویش آورده است مردانِ حزب اللهِ لبنان را زهرا میان جمع میگردد تا که ببیند مرد میدان را مردی که با دست قلم آمد امضا کند تجدید پیمان را گفتا بِنَفسی اَنت مادر جان من قاسمم اعزامی از کرمان تو مادر و من هم پسر بانو کم مادری کردی مگر بانو در کربلای پنج هم بودی فرمانده کل مَقَر بانو از سیمهای خاردار نفس با نامِ تو کردم گذر بانو ***** این زندگی میشه دو بخش اینو قبول دارن همه علیِ قبل از فاطمه علیِ بعد از فاطمه بغض زمینیا شکست و تو آسمون عزا و ماتمه صف میبندن ملائکه پشتِ سرِ امامِ فاطمه قامت میبندم به نمازش، الله اکبر یاد نماز و راز و نیازش، الله اکبر دارم میمیرم از خجالت، الله اکبر از این امت دارم شکایت، الله اکبر لا نَعلمُ مِنها اِلّا خیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا رسیده وقت تکبیر آخر، الله اکبر ***** مَن گَرَک هر دردیمی، سَنَن بیلِیدیم بیلمَدیم من گرک غُسلون وِرن ساعت؛ اولیدون اولمدیم یارالی زهرا، گِت سَنَ تاپشریدیم الله باور بکنم یا نکنم قصد سفر کردی باور بکنم یا نکنم محاله برگردی باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم باور بکنی یا نکنی همینه تقدیرم ***** قربةً اِلَی الله میرم طرف تنور تو حیاط خونه ذکرم آیههای نور قربةً اِلَی الله بازم توی خونهمون پیچید عطرِ خوش نون این نون قراره قُوّت بازوی علی و زینت سفرهی حسن شه عزت و زینب و حسین و سجدهی نیمه شبِ من شه یا ذَالقُوّةِ المتین یا الله یا الله یا الله بارِک فی بیتَ امیرالمومنین یا الله یا الله یا الله... **** قربةً اِلَی الله وقت نمازه منه پای جانمازم قلبم داره میزنه قربةً اِلَی الله ذکر توی قنوتم واحفِظ ابالحسنه ذکر دعامه، کعبهی خونه مون امامه امامه که حسن ختامه کاشکی فداییِ علی شم دعام به حق بچههامه یا ربَّ الموحدین یا الله یا الله یا الله وَانصُر مولایَ امیرالمومنین یا الله یا الله یا الله **** قربةً اِلَی الله این بیت، بیتُ الشرفه توی خونهی ما آزادگی هدفه نقل خونهی ما حرف از یه حقیقته حرفِ مجاهدته دارم میبینم جلوهی آخر الزمونو نسل مردمِ غیور و میایستن میون خون تا آماده کنن ظهرو یا ربَّ المحاهدین یا الله یا الله یا الله وَانصُر جَیشَ اميرالمؤمنين یا الله یا الله الله... ***** اُمّ اَبیها حضرت زهرا صدیقهی کبری حضرت زهرا... ای بهشتِ قربِ احمد فاطمه لیلةُ القدر محمد فاطمه مشعلِ شبهاى احياى على نقش لبخندت مسيحاى على اى خدا مشتاق يارب يا ربت اى سلامِ انبياء بر زينبت اُمّ اَبیها حضرت زهرا صدیقهی کبری حضرت زهرا... **** اولین نور،آخرین روشنگری هم ازل را هم ابد را مادری آن كه خاكِ مقدمش جانِ همه گفت جانِ من فداى فاطمه اُمّ اَبیها حضرت زهرا صدیقهی کبری حضرت زهرا... اى سجود آورده بر پاى تو سر اى خدا هم از نمازت مفتخر اى دو عالم قبضهای در مشت تو وى زِمامِ خَلق در انگشت تو انبياء را رهبرى كن فاطمه اولياء را مادرى كن فاطمه ***** فاطمه یعنی نبی، یعنی علی یعنی حسن فاطمه یعنی حسین ریشهی بیدادِ کَسَن فاطمه یعنی آدینان هامی کفر اهلی....... فاطمه یعنی گَرَک بو آدا قربان کَسَسَن اُمّ اَبیها حضرت زهرا صدیقهی کبری حضرت زهرا... ***** یا ابی عبدالله.... ما را رسان به کربلا ما را رسان به شهدا شفا بده مَرضای ما روا نَما، حاجات ما یاری نما، رهبر ما یاری نما امت ما یا مظلوم... ***** تو چشمهای تو کوثری، تو مثل رودی از دامن خورشید ما تهمت زُدودی یعنی گفتن ابتر است اما چنین نیست انگشتر پیغمبر ما بینگین نیست اکنون خدارا شکر بی کوثر نماندیم این انقلاب ماست، ما ابتر نماندیم امروز در بیروت روح تازه داریم در غزه از روح حماس آوازه داریم اینک ورای فتح و پیروزی شتاب است این بانگ نسل سوم این انقلاب است گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم حکمِ جلودار است، سر در پیش داریم بانو جوانانت خط شب را شکستند با راه فرزندت خمینی عهد بستند ای هاجر، اسماعیلهایت بیقرار اند لب تر کنی در راه تو جان میسپارند