
لا لا لا لا، یه کم دیگه دووم بیار یه کم دیگه دندون روی جیگر بذار رفته عموت آب بیاره الان میاد ببین صدای تکبیرِ... ***** طلبِ آب هر آنکس که از این درگه کرد صاحب خانه به او چشمهی زمزم بخشید کرَمی را که به آن حاتمِ طایی شهرهست شیرخوارِ تو کرَم کرد و به حاتم بخشید پیرمردی وسط روضهی ما گفت حسین من نگفتم ولی ارباب مرا هم بخشید ***** بد زدنِت، جلو چِشای حسنِت ناحلة الجسم شدی و چقدر میلرزه بدنت ... درد میکِشی، همش آهِ سرد میکِشی تو هر چی درد داری رو از قُنفُذ نامَرد میکِشی ***** غذای دیشبمان دستپخت زینب بود چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست میانِ شانهی تو چند موی سوخته بود نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست ***** (یادم نمیرود که همه داد میزدند طوری بزن که علی بیپسر شود)