
این روزها، نگاه تو از خون دل، تر است گویا، دلت حسینیهی اشک مادر است ای وارث تمامیه غمهای اهل بیت این روزها، غریبی تو مثل حیدر است چون دیدهام تو را و سلامت نکردهام یا تو سلام کردی و گوش من کر است شال عزا، دوباره نشسته به دوش تو شالی که حیف، سوخته از آتش در است (حالا بیا و روضه بخوان، آتشم بزن چشمم به نالهی تو و، یک وای مادر است)۲ یا رب کجا رواست، زنی را کتک زنند2 وقتی که زن مقابل چشمان شوهر است (گر نگاهی، به ما کند زهرا درد ما را، دوا کند زهرا)۲