زیارت آمده این بار سروی که خرامان نیست

زیارت آمده این بار سروی که خرامان نیست

[ مهدی رسولی ]
زیارت آمده این بار، سروی كه خرامان نیست
غریبه نیست بابا دخترت زهراست، مهمان نیست

به لطف بچه‌ها می‌آیم اینجا ورنه ای بابا
برایم راه رفتن بی عصا سخت است، آسان نیست

گرفته ابر ظلمت روشنای اسمانت را
ببین که زهره‌ی زهرای تو دیگر فروزان نیست

سلام همسرم اینجا، جواب دیگری دارد
چنان هستند با حیدر، كه انگاری مسلمان نیست

مرا عهدیست با جانان، كه تا جان در بدن دارم
به پای همسر مظلوم خود باشم، ولی جان نیست

برای آنچه حقّم بود، شاهد خواستند از من
بگو بابا مگر كه حرفِ زهرا، حرف قرآن نیست؟

به یادت هست طفلی داشتم، که بود تا تو بودی
به یادت هست باری داشتم، با خود که الآن نیست

من از آن روز تنها چیزهایی که به یادم هست
به جز یک میخ داغ و سرخیه یک درب سوزان نیست

اگرچه سوختم پشت در، امّا طاول آتش
شرارش سخت‌تر از طاول خار مغیلان نیست

كنار قبر تو بگذار بابا، روضه‌خوان باشم
كه جای یك پدر از دست داده، كنج ویران نیست

دلش می‌خواست مویش را ببافد باز، امّا گفت
كه مویی بر سرم بابا، پس از شامِ غریبان نیست

به هر زحمتی بود، موهامو شونه کردم
خداحافظی با، خاک ویرونه کردم
ببخشید بابایی، تو رو بهونه کردم

تو که تقصیری نداری، من زیادی بی طاقتم
تو که تقصیری نداری، من از نیزه ناراحتم

(قشنگ شده موهام، مگه نه
دیدنیه چشمام، مگه نه)۲

اومدی امشب تو، بابایی
داریم میرم از شام، مگه نه

چشام فدای چشمات بابا
زخمام فدای زخمات بابا

ای بی وفا زمونه زمونه زمونه
مادر ما جوونه جوونه جوونه

گفتی علی خدانگهدار
دنیا شده رو سرم آوار

اشک چشام امون نمیده
کارم ببین کجا کشیده

من حیدرم، همون که هیچکس
شکستن منو ندیده، قدم خمیده

این اولین باره، می‌لرزه دست و پامو
این اولین باره، که مرگمو می‌خوام
این اولین باره، که بغضه تو صدام

گفتم بهت خیلی نیازه
گفتی وصیتم یه رازه
حالا علی داره برا توتابوت می‌سازه

گفتی فدات، همه وجود زهرا
این بود همه، بود و نبود زهرا

گفتم نرو، از خونه زوده زهرا
ای جوان نه‌نه

بنای سادگی گذاشتیم
چه روز و روزگاری داشتیم

خونه بود و خوشیه بی حد
وقتی حسن، به دنیا اومد

چقد با هم خوشحالی کردیم
وقتی تو رو مادر صدا کرد

این روزا هی کابوس می‌بینه
یه گوشه بی صدا می‌شینه
گلوش پر از بغضه و چشماش سمت زمینه

تو خوابرهمش، اسم تو رو میاره
چند وقته آروم و قرار نداره 
سر به روی در خونه می‌زاره

نشد تو کوچه دستشو بگیرم
شدت ضربشو بگیرم

این آخرین باره، می‌بینی حسن‌و
این آخرین باره، یه حرفی بزنو

کَلِمینی، یه کمی حرف بزن علی نمیره
کَلِمینی، حرف رفتن نزن علی می‌میره

باور بکنم یا نکنم، قصد سفر کرده
باور بکنم یا نکنم، محاله برگرده

باور بکنی یا نکنی، من بی تو میمیرم
باور بکنم یا نکنم، همینه تقدیرم

انگار فلک ز حرکت افتاد
مولای سخن، به لکنت افتاد

فاطمه ای رسول را جان
ای مادر زینبین برگرد
بی تو چه کند حسین، برگرد

و شمرُ جالسٌ نفس مادرش گرفت
سر را برید و ........

او می‌دوید و من می‌دویدم
او می‌نشست و، من می‌نشستیم
او می‌کشید و، من می‌کشیدم

فی سبیل الله
تو رو کشتنت غریب، ابی‌عبدالله
یه سپاه نانجیب، ابی‌عبدالله

هتک حرمت کردن
وقتی که پیروهن پارتو غارت کردن
هتک حرمت کردن
به علمدار رشیدت اهانت کردن
هتک حرمت کردن
شمر و خولی و سنان یک دفه دورت کردن
هتک حرمت کردن

کشته‌ی بی سپاه، حسین حسین حسین
خون تو شد مباح، حسین حسین حسین

شاهی که آسمان و زمین بود سائلش
رفته به غارت بین ارازل، وسایلش

پربازدید ترین مداحی شعر روضه مهدی رسولی محرم و صفر حضرت زهرا (س)

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر حضرت زهرا (س)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر حضرت زهرا (س)

محبوب ترین مداحی مهدی رسولی

نظرات