اگر آتش به دلت هست

اگر آتش به دلت هست

[ مهدی رسولی ]
اگر آتش به دلت هست
اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری

یا شکایت زِ خود و از همه بر لب داری
یا اگر از غم و اندوه و بلا سینه لبالب داری

و اگر زندگیِ سرد و پُر از درد و دل آشوب مرتب داری
یا پریشانیِ روز و دل آتش‌زده هرشب داری
روز و شب تب داری

چاره‌اش نور عَلی نور، دعای نور است
بسم رَبِ نور است، گرچه او مَستور است

چاره‌اش زمزمه‌ی نور دعای زهراست
چاره‌اش یک مَدَد از چادر بانوی خداست

نور خورشید نَه، مهتاب نَه، اینها همه هیچ
نور می‌خواهی از آن چادر مشکی دریاب، نور آن عصمت ناب

نور از ریشه‌ی آن چادر قدسی است
که قدیسه‌ی صدیقه به سر داشت

که بر افلاک گذر داشت
که از او نور، سحر داشت

همه شب یا همه روز
نور می‌تابد از آن چادر مشکی تا ماه
نور می‌گیرد از آن نور سرِ صبح، پگاه

نور می‌جوشد از این چادرِ پُر وصله‌ی خاتونِ علی،
سِرِ مکنون علی

چادری که نه به هر ریشه فقط معجزه پنهان کرده
عرش از حسرت آن پاره گریبان کرده

چادری که همه افلاک پریشان کرده
زخم کتمان کرده، درد درمان کرده
جمعِ هفتاد یهودی همه یک روز مسلمان کرده

در دلِ این گرداب
سیره‌اش را دریاب
ریشه‌اش را دریاب

چادر ارث زهراست
این سلاحِ تقواست
رنگی از نورِ خداست

هرکه دارد، به سرش سایه‌ی رحمت دارد
حسِ آرامشی از باغِ نجابت دارد

عفّت و عاطفه و لطف و محبّت دارد
عطرِ عصمت دارد

چادرِ مشکیِ او ریشه‌ی غیرت دارد
آی عزت دارد

چادرت را دریاب
خواهرم چادرت را دریاب

چیست آن پوشش، بیت الله است
مشکی اما به دلش جوششِ بیت الله است

چیست چادر صدف گوهرهاست
حرمِ دخترهاست
حافظِ باورهاست

چادر مشکی تو شَهپَر توست
خواهرم سنگر توست
دست زهراست که روی سر توست

وارث نور حجاب
چادرت را دریاب

حاضری در همه جا
ولی از پِلکِ هوس‌هایی دور

مثل قرآن کریم
فی کتابٍ مکنون
فی حجابٍ مَستور

چادر آرامشِ یاس از اثر طوفانهاست
سِتر ناموس خداست

چادر آسودگی لاله از اندیشه‌ی باد
چادر آسایش گلبرگ از احساس نظر بازی‌هاست

خیمه‌ی عاشوراست
صاحبش با زهراست

چادرِ مادرمان دست مرا می‌گیرد
با همان اَنوارش، با همان اَسرارش

با همان حِسِ صمیمیتِ خود
با همان غیرتِ خود

بِینِ راه و بیراه، بِینِ گاه و بیگاه
تا که لب باز نکرده است دعا می‌گیرد

با همان مادریش فکر من است
روز و شب روضه‌ی او ذکر من است

نه فقط دست من و تو به پَرَش هست دخیل
همه از نوح و خلیل
فُطرس و جبرائیل
دودمان آدم

سالها هست که حاجات از آن می‌گیرند
از همان مقنعه جان می‌گیرند
ناتوانند و توان می‌گیرند
قرن‌ها هست زبان می‌گیرند

چادرت را بتکان لطف خدا را بفرست
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست

و خدا نیز از آن نور مُباهات کند
فخر بر مادر سادات کند

محورِ اهلِ کسا معنی آل عبا
پنج دفعه به علی جلوه به میقات کند

پربازدید ترین مداحی شعر روضه مهدی رسولی محرم و صفر حضرت زهرا (س)

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر حضرت زهرا (س)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر حضرت زهرا (س)

محبوب ترین مداحی مهدی رسولی

نظرات