پاشو عمو پاشو بریم عمه داره میبینه پاشو عمو صورت تو برا چی رو زمینه تکیه بده به شونهی من بتونی بشینی اینجوری که تو بیرمق افتادی رو زمینی عمو خیمهها رو میبینی خیمهها شد محاصره عمه باید کجا بره برا اسیری حاضره تو قتلگاه اومده آه هرکی با هرچی داشته تو قتلگاه رو بدنت کی بوده پا گذاشته نیزههاشون از چپ و راست پِیِ سرت آورده تو اون شلوغیها آخه کی پیرهنت رو برده برای گریهکن بگم باید بمیری چون بگم والشمرُ جالسٌ بگم