
گفته بودم واسهی تو جون میدم پاش بیفته برای تو خون میدم عاقبت بخیر شدن همینه که من دارم رو سینهی تو جون میدم عمو حسین... اومدم تا مشکلا رو حل کنم تا به حرفای بابام عمل کنم دستم از تنم جدا شده عمو چجوری حالا تو رو بغل کنم عمو حسین... ******** میام به سمت قتلگاه تو به نیت بابام حسن بده تنِ تو بیکفن باشه خودم برات میشم کفن با اینکه زخمای تنت بازه چهلتا اسب با نعلای تازه میان عمو برای تشییع جنازه منو به تو میچسبونه تیری اسیر شمر شدی سرِ پیری نمیتونی عمو درست نفس بگیری نفس بکش رقیه چشم به راهته بهم بگو از این به بعد کی مَردِ خیمهگاهته رهاش کنید چقدر میارزه پیرهنش نشسته شمر جلوی من با حوصله روی تنش ****** تیغهایی که چنین از حسد و کینه پُرید دست من را بِبُرید، سر او را نَُبرید