
اومدم گودیِ قتلگاهِ تو چی شده صورت مثل ماهِ تو تو رو میزنن جلو چشای من (مگه چی بوده عمو گناهِ تو) ۲ حرمله نذاشت تو رو صدا کنم نیزهها رو از تنت جدا کنم من بمیرم باید هر جوری شده موتو از پنجهی شمر رها کنم رفته رو سینَت، میزنه با پاش بیوضو موی تو رو گرفته تو دستاش خونِتو ریخته، خونِ تو چشماش بیوضو موی تو رو گرفته تو دستاش (ای عمو جانم، ای عمو جانم ای عمو جانم، عمو جانم عمو جانم) عمّه از خیمه زبون گرفت عمو حتی قلب آسمون گرفت عمو خون میریزه چقدر از جراحتت (خاک کربلا رو خون گرفت عمو) ۲ دیگه با هرچی که داشتن زدنت حتی جا نمونده روی بدنت من میخواستم کمکت کنم ولی (دستِ من سپر شد افتاد رو تنت) ۲ توی آغوشت میکِشم هی آه روی سینَت میشه قتلگاه عبدالله مَرکبا دارن میرسن از راه روی سینَت میشه قتلگاه عبدالله (ای عمو جانم، ای عمو جانم ای عمو جانم، عمو جانم عمو جانم) کاش بشم شمع شب تار بقیع سر بذارم روی دیوار بقیع آب بشم بسوزم و گریه کنم تا سحر برای زوار بقیع نه چراغ و نه رواق و سایبون سایبونش شده سقف آسمون نه صدای گریههای زائرا نه شبای جمعه داره روضهخون نذر صحنِ تو اشک الآنم ای غریب بیحرم، جانم حسن جانم خاک پای تو چشم گریانم ای غریب بیحرم، جانم حسن جانم (ای حسن جانم، ای حسن جانم ای حسن جانم، حسن جانم حسن جانم) روی زخم نُه فلک نمک زدن دلت آیینه شد و تَرَک زدن روز کشتنت همون دوشنبه بود (که جلوت مادرتو کتک زدن) ۲ تو پریدی ولی رد شد از سرت دست سنگینی که خورد به مادرت دیدی آخرش دوتا گوشوارشو تیکه تیکه ریخته بود دور و برت آخ زبونم لال حرفش هم درده مادرت مسیر برگشتشو گم کرده اونکه سیلی زد خیلی نامرده مادرت مسیر برگشتشو گم کرده (ای حسن جانم، ای حسن جانم ای حسن جانم، حسن جانم حسن جانم)