
هل من ناصر از تو، لبیک از من مثل طوفان زد به قلب دشمن ابن الحسن، ابن الحسن (داره میکشونه سمت تو منو شوقا لِاَبیک)2 میشنوم صدای بابام حسنو شوقا لِاَبیک)2 فاطمه سینهزنو کرببلا گریه کن روضه داره میرسه (به الشمر جالسٌ )2 (فاطمه سینهزنو کرببلا گریه کن)3 روضه داره میرسه (به الشمر جالسٌ)2 (خیمهها غرق آه و زاریه)2 رسیده وقت علمداریِ (ابن الحسن)2 (نکنه دیر برسم به قتلگاه موندی بیپناه )2 داره بیسوار سمت خیمهگاه میره ذوالجناح (من که نمردم هنوز رقیه گریه نکن)2 روضه داره میرسه (به الشمر جالسٌ)2 (بسم اللهِ و فی سبیل الله)2 شد بیدست کربلا عبدلله ابن الحسن، ابن الحسن (و سَیَعلَموا الَذّین ظَلَموا میخونه عمو)2 تن هردومون به زیر مرکبا ((میخواد رو سینهت بیاد راهشو وا میکنه)2 شمر با چکمهش منو (از تو جدا میکنه)2) 2 (وای)2 (هل من ناصر از تو، لبیک از من)2 مثل طوفان زد به قلب دشمن ابن الحسن (داره میکشونه سمت تو منو شوقا لِاَبیک)2 میشنوم صدای بابام حسنو شوقا لِاَبیک (وای)2